پنج بیماری مدیریتی از دیدگاه دمینگ

 1-فقدان هدفی مشخص و پایدار

این بیماری وقتی رخ می‌دهد که اهداف و استراتژی‌های سازمان مکرراً تغییر می‌کنند یا اصلاً سازمان هدف مشخص و تعریف‌شده‌ای ندارد. در این حالت تلاش‌ها هدر خواهد رفت زیرا هیچ مقصد مشخص و ثابتی وجود ندارد که کارکنان در راستای آن تلاش کنند.

2-تمرکز بر سود کوتاه‌مدت

برخی مواقع لازم است برای موفقیت در بلندمدت از سود در کوتاه‌مدت بگذرید ولی در برخی سازمان‌ها، تمرکز بر سود کوتاه‌مدت باعث می‌شود درنهایت به همین سود بلند‌مدت هم ‌دست نیابند.

3-مدیریت به‌وسیله ترس

ارزیابی عملکرد وسیله‌ای قدرتمند برای اهداف متعدد است ولی وقتی به‌جای تأکید بر رشد و بالندگی کارکنان، فقط بر جنبه منفی و تنبیهی آن توجه می‌شود، ثمرات منفی آن بسی بیشتر از ثمرات مثبت آن خواهد شد.

4-جابه‌جایی بالا در پست‌های مدیریتی
مدت‌زمان نسبتاً زیادی طول می‌کشد که مدیران با فرهنگ سازمان آشنا شده و روابط مبتنی بر اعتماد ایجاد کنند و نحوه به انجام رساندن کار در سازمان را یاد بگیرند.
جابه‌جایی مکرر نیرو در پست‌های مدیریتی چیزی جز دور ریختن سرمایه و شروع مجدد راه‌های پیموده شده نیست.

5-تمرکز صرف بر اعداد و ارقام

برخی سازمان‌ها معیار قضاوتشان فقط اعداد و ارقام مالی همچون فروش ماهانه، هزینه تولید و مالیات است.
این اعداد اهمیت بالایی دارند ولی تمرکز صرف بر آن‌ها منجر به نادیده گرفتن جنبه‌های نرم و ذهنی سازمان همچون محیط کاری سالم، رضایت شغلی، کیفیت خدمات و … خواهد شد.